ولایت فقیه" دلیل عقلی هم دارد؟
ولایت فقیه” دلیل عقلی هم دارد؟
ـ « ولایت فقیه از موضوعاتی است که تصور آن موجب تصدیقش میشود، و چندان به برهان احتیاج ندارد. به این معنی که هرکس عقاید و احکام اسلام را حتی اجمالاً دریافته باشد چون به ولایت فقیه برسد و آن را به تصور آورد، بیدرنگ تصدیق خواهد کرد و آن را ضروری و بدیهی خواهد شناخت. » (کتاب ولایت فقیه ـ امام خمینی ـ ص۹ )
ـ « اگر طرف صحبت ما آن کسانی باشند که اساساً حکومت دین را قبول ندارند، اجرای احکام الهی را در میان انسان ها به جد نمیگیرند و قبول نمیکنند، البته محتاج استدلال دیگری خواهیم بود. اما آن کسی که میپذیرد باید احکام الهی و قوانین اسلامی در جامعه پیاده بشود و این را لازمهی اعتقاد به خدا و به اسلام میداند، در برابر کسی که چنین زمینهی اعتقادی را دارد، ما محتاج استدلال برای ولایت فقیه نیستیم که ثابت کنیم که در روایت یا در قرآن چنین گفته شده است. زیرا که جامعهیی که با قوانین اسلامی باید اداره بشود، اداره کنندهی جامعه، باید این قوانین را بداند. »( بیانات مقام معظم رهبری در خطبه نماز جمعه ۳۰/۲/۱۳۶۲)
ـ ده ها روش عقلی برای اثبات این اصل مترقی و ضروری وجود دارد که در اینجا صرفاً به ذکر یک استدلال ساده (و البته برای مخاطب مسلمان) اکتفا می گردد. جهت مطالعه بیشتر می توانید به منابع زیر مراجعه کنید:
(انوار الفقاهه، جلد ۱، صفحه ۴۵۴/ نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه، آیت الله مصباح یزدی، صفحه ۹۰/ مردم سالارى دینى و نظریه ولایت فقیه، آیت الله مصباح یزدی، صفحه ۹۶ /ولایت فقیه؛ ولایت فقاهت وعدالت، آیت الله جوادی آملی صفحه ۱۵۱ )
ـ به طور مختصر میتوان گفت:
۱ـ برای تعیین نیازمندیهای اجتماعی و جلوگیری از هرج و مرج و فساد، وجود حکومت در هر جامعه ای امری ضروری است. [حکومت لازم است]
۲ـ اولاً : احکام اجتماعی اسلام جاودانه است؛ باید در همه زمان ها و مکان ها اجرا گردد و تعطیلبردار نیست حتی در عصر غیبت (خاتمیت = جامعیت و جاودانگی)
ثانیاً : احکام اجتماعی و حتی بسیاری از احکام فردیِ اسلام بدون وجود حکومت اسلامی هیچ ضمانت اجرایی نخواهد داشت (قانون خوب، بدون اجرا، ثمره ای ندارد)
و ثالثاً : دین اسلام برای حکومت ساختار و برنامه جدی دارد و حکومت غیر اسلامی را نفی می نماید.
[برای تحقق احکام اسلام، تاسیس حکومت اسلامی ضروری است]
۳ ـ حکومت، حاکم می خواهد.
۴ ـ حکومت مطلوب در اسلام، حکومتی است که معصوم (علیه السلام) در رأس آن باشد.
۵ ـ در زمانی که مردم از وجود رهبر معصوم محرومند یا باید خداوند حکیم از اجرای احکام اسلام و تأسیس حکومت صرفنظر کرده باشد و در دوران طولانی غیبت، فرسودگی و تحریفات دین را بپذیرد یا اجازه اجرای آن را به شخص دیگری داده باشد تا نقض غرض و خلاف حکمت الهی نشود.
با توجه به باطل بودن فرض اول، فرض دوم ثابت می شود؛ یعنی، با توجه به ابدی بودن احکام اسلامی، از راه عقل کشف میکنیم که چنین اذن و اجازهای از طرف خدای متعال و اولیای معصوم (علیهم السلام) صادر شده است حتی اگر بیان نقلی روشنی در این خصوص نرسیده باشد. (که فراوان رسیده است)
۶ ـ عقل می گوید؛ اگر فراهم آوردن ایده آل میسر نشد باید نزدیکترین مرتبه به حد مطلوب را تأمین کرد. هنگامیکه مردم از مواهب حکومت معصوم (علیه السلام) محروم باشند، باید به دنبال نزدیکترین و شبیهترین حکومت به حکومت امام معصوم (علیه السلام) باشند. (هم درعلم (فقاهت)، هم در عمل (عدالت) و هم در قابلیتهای شخصی (کفایت)
۷ ـ ولایت فقیه یعنی حاکمیت فقاهت، عدالت و کفایت در رأس حکومت اسلامی در عصر غیب