سه خصلتي كه انسان را رستگار مي كند:

18 اردیبهشت 1395 توسط کاظمی

سه خصلت است اگر كسي اين سه خصلت را داشته باشد رستگارمیشود،حالا آن سه خصلت چيست؟

1- كظم الغيظ :

غضب كردي، اين غضبت را خاموش كني. بعضي‌ها كه عصباني مي‌شوند بايد زود اين غضبشان را خاموش كنند، نه اين‌كه برخورد تند بكنند پارسال بود يه بچه‌اي نمره‌اش كم بود باباش عصباني شده بود بچه خوبي هم بود حالا يك نمره‌اش كم شده بود، بابا عصباني شد زد پسرش را كشت… هر وقت عصباني شديد فورا يك خورده آب به صورتتان بزنيد: يك چيزي هم يادتان مي‌دهم: هر وقت عصباني شديد دستتان را به دست يك برادري، عمويي، پدري بدهيد اثر عجيبي دارد مي‌گويند به يكي از ارحامت دستت را متصل كن تا متصل كردي عصبانيت خاموش مي‌شود. كظم الغيظ… در قرآن هم آيه دارد… (سوره مباركه آل عمران آيه134) كظم الغيظ يعني خشم خود را فرو خورد: غضب كرده، اما عكس‌العمل نشان ندهد، پسرش را نزند، دخترش را نزند، شيشه خانه را نشكند، سماور را پرت نكند داد و بيداد نكند، اگر كسي تصميم بگيرد هر وقت ناراحت شد خشم خود را فرو بخورد يكي از آن سه خصلت خوب را انجام داده ورستگار خواهد شد.

2– والصبر علي السيوف لله عز و جل :

صبر كند بر شمشيرها، جوان‌هاي ما كه جبهه مي‌رفتند يك عده هرچه تير مي‌آمد موشك مي‌آمد اين‌ها صبر مي‌كردند، قديم‌ها شمشير بوده و جنگ تن به تن… هركسي كه صبر بر شمشير بكند مانند«ابو تمامه صيداوي»، جلوي امام حسين(ع) روز عاشورا ايستاد كه آقا نماز بخواند، تيرها را به آقا نزنند، آن تيرها را خورد و افتاد… اين‌ها واقعا عاشق امام حسين(ع) بودند، خداكند اين عشق را خدا به ما هم بدهد… صبر بر شمشير نه اين‌كه فرار كند از جنگ كه يكي از گناهان كبيره فرار از جنگ است.

3– و رجلٌ اُشرف علي مالٍ حرام فتركه لله عزّ وجل :

مردي كه يك مال حرامي برايش آمده، ترك مي‌كند براي خدا و آن مال حرام را نمي‌خورد. حاج ميرزا ابراهيم احمديان خياط بود؛ براي ما عبا قبا مي‌دوخت، فوت كرد. صبح درس شرايع من را هم مي‌آمد، بازاري بود كاسب بود، اما درس صبح ما را مي‌آمد. لباس از ارتش آوردند زمان طاغوت بدوزد، پول خوبي هم مي‌دادند قبول نكرد. پسرهايش به او گفتند آقا جان! اين‌ها كه پول خوبي مي‌دهند چرا نمي‌دوزي؟ گفت من از اين پول‌ها نمي‌خورم. يك خانه كوچكي داشت. عبا قبا مي‌دوخت، دانه‌اي ده تومان بيست تومان. يك نان و پنيري براي خانه‌اش مي‌برد. اين‌ها عالي اند…

(آيت‌ا… مجتهدي)

 نظر دهید »

گرفتن حلالیت از غیبت شونده

18 اردیبهشت 1395 توسط کاظمی

گرفتن حلالیت از غیبت شونده:

آیات عظام: امام، سیستانی، تبریزی، خوئی: گرفتن حلالیت واجب نمی‌باشد.

آیت الله سبحانی:اگرامکان داشته باشد ومفسده نداشته باشد گرفتن حلالیت لازم است.

آیات عظام رهبری، بهجت: گرفتن حلالیت لازم است.

آیات عظام صافی و نوری: در صورت عدم مفسده، لازم است.

آیت الله وحید: در صورت عدم مفسده بنا بر احتیاط واجب گرفتن حلالیت لازم است.

آیت الله مکارم: در صورت امکان و عدم مفسده گرفتن حلایت لازم است. والا به‌اندازه ای از طرف آن شخص کارهای خیر انجام دهد که یقین به رضایت او پیدا کند.

نکته: لازم به تذکر است که حتی آن دسته از علماء که گرفتن حلالیت را واجب نمی‌دانند، غالبا بر استحباب آن یا مطابق بودن آن با احتیاط مستحب تاکید می ورزند.

 نظر دهید »

ولایت فقیه در کجای دین آمده است؟

12 اردیبهشت 1395 توسط کاظمی

ولایت فقیه در کلام پیامبر (صلی الله علیه و آله)
بررسی سیره عملی و نظری پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) مبیّن این واقعیت است که یکی از مهمترین کارهای آن حضرت، استحکام تداوم رهبری به وسیله “نخبگان دینی” بر اساس دستورات الهی بود. بر اساس تعالیم پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، ولایتِ “عالم به احادیث و روایات” ـ که حضرتشان آنان را “فقیه” می‌نامید ـ باید بر جامعه تحقّق یابد. به همین سبب می‌فرمود: « ای مردم! جانشینان من کسانی‌اند که پس از من احادیث و سنت مرا بیان می‌کنند »(عیون اخبار الرضا (علیه السلام) ـ ج ۲ ـ ص ۳۷) و نیز فرمود: «الفقهاء امناءالرسل»(کافی ـ ج ۱ ـ ص ۴۶)؛ « فقیهان امانت داران پیامبرانند» و «انّ العلماء ورثه الانبیاء‌… »(کافی ـ ج ۱ ـ ص ۳۲ )؛ « عالمان وارثان انبیا هستند… » و «‌ منزله الفقیه فی هذا الوقت کمنزله الأنبیا فی بنی اسرائیل »(بحار ـ ج ۷۵ ـ ص ۳۴۶).
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در مرحله نخست، برترین فقیهان و نخبگان؛ یعنی، معصومان (علیهم السلام) را جانشینان خاص و در رتبه دوم، فقیهان غیر معصوم را جانشینان عام خود معرفی نمودند.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) اگر چه می‌توانست دانشمندان دیگری را ـ که علم تاریخ، حقوق و سیاست، طب، اقتصاد، صنعت، و… دارند ـ جانشین خود و حاکم بر مردم کند؛ ولی به شناخت شریعت اسلامی تکیه کرد و فرمود: « من إستعمل عاملاً من المسلمین و هو یعلم ان فیهم اولی بذلک منه و اعلم بکتاب الله و سنه نبیه فقد خان الله و رسوله و جمیع المسلمین »(الغدیر ـ ج ۸ ـ ص ۲۹۱)؛ « کسی که کاری از مسلمانان را بر عهده گیرد، در صورتی که می داند فرد مناسبتری برای آن موضوع وجود دارد که به کتاب خدا و سنت پیامبر داناتر است، به درستی که به خدا و رسول او و همه مسلمانان خیانت کرده است ».


روایات اهل بیت (علیهم السلام)
بعد از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، ائمه اطهار (علیهم السلام) نیز به مسأله ولایت فقیه اهمیت ویژه‌ای دادند و بر نقش فقه و فقاهت در اداره و رهبری جامعه اسلامی تأکید کردند.
ـ امام علی (علیه السلام) می‌فرماید: « ایها الناس إنّ أحقّ الناس بهذا الامر أقواهم علیه و أعلمهم بأمر الله فیه »(نهج البلاغه ـ خطبه ۱۷۲)؛ ای مردم! به درستی که شایسته‌ترین مردم به این امر (حکومت)، با کفایت ترین مردم و عالم‌ترین آنان به دستورات خداوند در امر حکومت است.
ـ یکی از دلایل نقلی، مقبوله عمربن حنظله است که در طول تاریخ مورد استناد فقیهان شیعه بوده است. عمربن حنظله روایت می‌کند: « از امام صادق (علیه السلام) پرسیدم: دو نفر از ما (شیعیان) که در باب “دین” و “میراث” نزاعی دارند، به نزد سلطان یا قاضیان [حکومت های جور] جهت حل آن می‌روند؛ آیا این عمل جایز است؟ حضرت فرمود: هرکس در موارد حق یا باطل به آنان مراجعه کند؛ در واقع به سوی طاغوت رفته و از او مطالبه قضاوت کرده است. از این رو آنچه بر اساس حکم او [که خود فاقد مشروعیت است] دریافت می‌دارد، به باطل اخذ نموده است؛ هر چند در واقع حق ثابت او باشد؛ زیرا آن را بر اساس حکم طاغوت گرفته است. خداوند امر فرموده است: باید به طاغوت کافر باشند وآن را به رسمیت نشناسند و می‌فرماید: {یُرِیدونَ اَن یَتَحاکَموا اِلی الطّاغوتِ وَ قَد اُمِروا اَن یَکفُروا بِه} (سوره نسا آیه ۵۹) آنگاه پرسیدم پس در این‌صورت چه باید بکنند؟ امام (علیه السلام) فرمود: باید به کسانی از شما (شیعیان) که حدیث و سخنان ما را روایت می‌کنند و در حلال و حرام ما به دقت می‌نگرند و احکام ما را به خوبی باز می‌شناسند (عالم عادل)، مراجعه کنند و او را به عنوان حاکم بپذیرند. من چنین کسی را بر شما حاکم قرار دادم (فأنّی قدجعلته علیکم حاکما). پس هرگاه به حکمِ ما حکم کند و از او پذیرفته نشود، حکم خدا کوچک شمرده شده و بر ما رد شده است و آن که ما را رد کند، خدا را رد کرده است و چنین چیزی در حد شرک به خداوند است »(کافی ـ ج ۱ ـ ص ۶۷ ). این حدیث از جهت سند معتبر و مورد قبول فقیهان شیعه است.
ـ امام رضا (علیه السلام)، در حدیث مفصلی خطاب به فضل بن شاذان نیشابوی می‌فرمایند « اگر امام عادل و امینی نباشد حقوق مردم محفوظ نمی‌ماند و دین کهنه شده و احکام وارونه می‌گردد »(علل الشرایع ـ ج ۱ ـ ص ۲۵۱).
ـ اسحاق بن یعقوب نامه‌ای برای حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه) می‌نویسد و محمد بن عثمان، نمایندۀ آن حضرت، نامه را می‌رساند جواب نامه به خط مبارک صادر می‌شود: « وأما الحوادث الواقعه فأرجعو فیها إلی رواه حدیثنا، فإنّهُم حجتی علیکم و أنا حجه الله » ـ در حوادث و پیشامدها به راویان حدیث ما رجوع کنید، چرا که آنان حجت من بر شمایند و من حجت خدایم (کمال الدین و اتمام النعمه- ج ۲- ص ۴۸۳).

 نظر دهید »

شهادت سیده النساء، بانو فاطمه زهرا سلام الله علیها تسلیت باد.

23 اسفند 1394 توسط کاظمی

از شخصیت فاطمه سخن گفتن بسیار دشوار است. فاطمه یک زن بود، آنچنان که اسلام می خواهد که زن باشد. تصویر سیمای او را پیامبر، خود رسم کرده بود و او را در کوره های سختی و فقر و مبارزه و آموزش های عمیق و شگفت انسانی خویش پرورده و ناب ساخته بود.

وی در همه ابعاد گوناگون «زن بودن» نمونه شده بود.

مظهر یک دختر در برابر پدرش

مظهر یک همسر در برابر شویش

مظهر یک مادر در برابر فرزندانش

مظهر یک زن مبارز و مسئول در برابر زمانش و سرنوشت جامعه اش

وی خود یک امام است. یعنی یک نمونه مثالی ، یک تیپ ایده آل برای زن، یک اسوه، یک شاهد برای هر زنی که می خواهد شدن خویش را خود انتخاب کند.او با طفولیت شگفتش، با مبارزه مدامش در دو جبهه داخلی و خارجی، در خانه پدرش، خانه همسرش، در جامعه اش، در اندیشه و رفتار و زندگی اش، چگونه بودن را به زن پاسخ می داد.

نمی دانم از او چه بگویم؟ چگونه بگویم؟ خواستم از بوسوئه تقلید کنم، خطیب نامور فرانسه که روزی در مجلسی با حضور لوئی ، از مریم سخن می گفت. گفت هزار و هفتصد سال است که همه سخنوران عالم درباره مریم، داد سخن داده اند. هزار و هفتصد سال است که همه فیلسوفان و متفکران ملت ها در شرق و غرب، ارزش های مریم را بیان کرده اند.هزار و هفتصد سال است که شاعران جهان در ستایش مریم همه ذوق و قدرت خلاه شان را بکار گرفته اند. هزار و هفتصد سال است که همه هنرمندان، چهره نگاران و پیکره سازان بشر، در نشان دادن سیما و حالات مریم هنرمندی های اعجازگر کرده اند. اما مجموعه گفته ها و اندیشه ها و کوشش ها و هنرمندی های همه در طول این قرن های بسیار، به اندازه این کلمه نتوانسته اند عظمت های مریم را بازگویند که :

«مریم مادر عیسی است»

و من خواستم با چنین شیوه ای از فاطمه بگویم ، باز درماندم :


خواستم بگویم

            فاطمه دختر خدیجه بزرگ است

                                                          دیدم که فاطمه نیست.

خواستم بگویم

            فاطمه دختر محمد (ص) است

                                                          دیدم که فاطمه نیست.

خواستم بگویم

            فاطمه همسر علی (ع) است

                                                          دیدم که فاطمه نیست.

خواستم بگویم

            فاطمه مادر حسنین است

                                                          دیدم که فاطمه نیست.

خواستم بگویم

           فاطمه مادر زینب است

                                                      باز دیدم که فاطمه نیست.


نه ، اینها همه هست و این همه فاطمه نیست.


          * فاطمه ، فاطمه است *


برگرفته از کتاب “فاطمه، فاطمه است” دکتر شریعتی

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 21

دعای عظم البلاء

دعای عظم البلا

موضوعات

  • احکام شرعی
  • دل نوشته
  • اخلاق عملی
  • بصیرت
  • نهج البلاغه
  • صحیفه سجادیه
  • اصطلاحات فقهی
  • تفسیر قرآن کریم
  • ولایت فقیه
  • اخبار حوزه
  • مهدویت
  • اهل بیت
  • شهدا
  • مطالب مناسبتی

آشنایی با سوره های قرآن

سوره قرآن

دانشنامه مهدویت

<مهدویت امام زمان (عج)

حدیث موضوعی

حدیث موضوعی

تدبر در قرآن

آیه قرآن

اوقات شرعی

اوقات شرعی

ذکر روزهای هفته

ذکر روزهای هفته

دانشنامه امام علی (ع)

<آیه قرآن>
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس